سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.

خدایا ! درد دارم .... درد !

پنج شنبه 87 مرداد 17 ساعت 1:49 صبح

بسم رب المهدی (عج)

فقط می خواستم یه حرفی به خدام بزنم !
می خواستم بگم خدا جون !
من گناه کار ! من داغون ! من ناراحت ! من خسته !
قبول ! اگه قرار شد یه روزی منو ببری جهنم حساب اینارو هم بکن !
حساب این تهمت هایی که بهم (( زدن )) و گفتم عیبی نداره ما هم خدایی داریم ....
حساب این مواقعی که دارم از درد می ترکم و می گم منم یه خدا دارم ...
حساب اینهمه باختی که دادم و با خودم گفتم اون دنیا تلافیشو میگیرم .... 
خدایا ! تنهام نذار ....

 

- - - - -

پی نوشت : ندارد !
زیر خط : دارد !
زیر خط 1 : می خواستم بگم (( محمد )) بهونه بود .... و الا یه جا دیگه است که داره می سوزه ...

همین
والسلام !
یا زهرا (س)



  • کلمات کلیدی : درد دل با یار ...
  • به دست : پابرهنه ی دانشجو... | نظرهای شما [ نظر]


    کل یادداشت های این وبلاگ

    زندگی با چشمان بسته !
    پراکنده های ذهنی قبل از زیارت!
    نامرتب هایی برای نوشته شدن ...
    [عناوین آرشیوشده]